سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، برترین هدایت است . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 87 فروردین 17 , ساعت 6:44 عصر
سه شنبه 87 فروردین 13 , ساعت 7:21 عصر

منبع: وبلاگ حدائق ذات بهجت و کپی آن
شاید سایت افشا ? جسورترین سایت ضد دین به زبان فارسی باشد . گردانندگان آن ? با صراحت? پرچم مبارزه با اصل دین ( هر دینی ) را بلند کرده و منکر وجود خدا و رستاخیز و... شده اند و آشکارا گفته اند : « هیچ نامه ی نصیحت آمیز و ... برای ما پست نکند و... این آخوندها نیستند که اسلام را بد کرده اند بلکه این اسلام است که آنان را بد کرده و ...»

  بنابراین روی سخن ما ? آنان نیستند اما از آن جا که اشکالات و اتهاماتشان قطعا بر ذهن همگان اثر می گذارد ? آگاهان وظیفه دارند پاسخی به آن هیاهو بدهند تا هر کس ذهنش با آنها درگیر شد ? پاسخی هم برایشان داشته باشد.

  مطالب آن سایت را می توان به دو بخش کلی تقسیم کرد :

الف: اشکالاتی که بر قوانین و معارف اسلام کرده است

ب: دروغهائی که به اسلام و شیعه بسته است

  و با این که بیان کرده اند با اصل هر دین ـ بویژه اسلام ـ ضداند ? اما حمله ی اصلیشان  به شیعه است.ادامه مطلب...

یکشنبه 86 اسفند 26 , ساعت 8:47 عصر

دیندار واقعی اون کسی است که هر چه خداوند به او داده نهایت استفاده مفید را کرده باشد. یعنی بفهمد این همه مقدمات اصول و فقه و احکام برای انی است که تو دقت کنی به نعمت های الهی و هیچ کدام را باطل نکنی و هیچ کدام را اصراف نکنی. عمر را. وقت را. پتانسیل های درونی ات را. عشق ات را. محبت ات را. روحیه ات را. فیزیک ات را. روح ات را. آینده ی دیگر دنیا ای ات را و به اوج کمال خود برسی. چونکه 100 آمد 90 هم پیش ماست و تو دیگر تن به گناه های کوچک و بزرگ نمی دهی و رضایت داری و خدارا هم راضی نگه داشتی. و اوج عرفان همین است که تو از خشم خدا بترسی و رضایت به رضا و قضا و قدر او داشته باشی.
دیندار واقعی - کمال انسانیت - اوج کمال


یکشنبه 86 بهمن 7 , ساعت 8:36 عصر

شاید شما تابحال چیزی را یافته باشید و فقط بخواهید او را برای خود نگه دارید و به این گونه انسان ها اسراری دارند. شاید شما تا بحال چیزی را یافته باشید که وقتی آن را در اختیار دیگران قرار می دهید، چیزی از شما کم نمی شود و بلکه لذت می برید تا آن یافته را به دیگران بگوئید. من چندین چیز گران بها دارم که می خواهم شما هم بدانید.
می خوام او را به شما کمی معرفی کنم. به نظر من او فقط یک روحانی یا مرجع یا یک مفسر قرآن یا یک عالم دینی سیاسی نیست. او فقط یک فیلسوف نیست. او فقط شاگرد علامه طباطبائی نیست. او فقط یک استاد حوزه یا یک امام جمعه نیست. او فقط علومی نظیر منطق و فلسفه و عرفان و اینها را نمی داند.
به 7 دقیقه از جرف های او گوش کنید و برای همین خواستم لینک چند جمله کوتاه را که در این سایت یا وبلاگ  قرار دادم به شما بدهم تا بخوانید و به این وسیله  او را بیشتر به شما معرفی کنم. کتاب های او را در لابلای مطالعات خود قرار دهید شاید شما هم مانند من پیر طریق خود را یافتید. به نظر شما آقای جوادی آملی کیست؟ باز هم به من سر بزنید تا از او بگویم. نظر خود را بنویسید...


یکشنبه 86 دی 23 , ساعت 6:21 عصر

بعضی از مردم دنیا هستند که اگر استعداد ها و توانایی هایی رو که از خودشون می شناسند، در اختیار بندگی کردن قرار بدهند، (قد افلح من زکیها) مثلا ببینید که چند در صد از ما می دونیم که اگر قرار باشه متقی ترین آدم ها بشیم چقدر خدا بهمون نعمت داده. مثلا یه آدم پولدار چقدر مورد لطف خداست که این همه مال بهش داده که بتونه انفاق کنه و در راه رضایت خدا، رضایت خدا رو جلب کنه. اما شرایطی پیش اومده که خودش رو در غفلت قرار داده و طفلکی واقعا خودش رو به نادونی زده و نمی دونه، که حکایت اینه که : ابر و باد و مه و خورشیدی در کاره !!!

حکایت از این هم طول و دراز تره، همه ی ما آدم ها داستانمون همینه. خدا به هممون نعمت هایی داده که به هیچکی دیگه رو کره ی زمین اونطور نعمت نداده. فقط باید هوشیار بود و مست غفلت نبود، و اگر هوشیار هست، خودش رو بیدار نگه داره.


دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 12:0 صبح

 وقتی حرف هایی که حضرت محمد به خدا میزده رو می خونم، حیرون میمونم که خدایا بهترین بنده ات داره اینطور از عشق وصال تو اینجور زجه می زنه و اونوقت من چرا اینقدر تو حجابم که صدایی نمی شنوم؟ آخه من کجام که نمی تونم معدن عطیم و قدسی تو رو آرزو کنم. آخه من در گذشته ی نیت و عمل ام چه کردم، و گرفتار چی بودم، که مجازاتم شده بی خیالی ... ؟ ...

یه جورایی حس می کنم از درگاهت رونده شدم، نجاتم بده. یه جورایی حس می کنم دارم بی راهه میرم هدایتم کن. یه جورایی حس می کنم، هر چی غیر رو شراب دلخواه من نیست، منو عاشق کن.


یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 11:4 صبح

زبون آسون میتونه زحمات اعضای دیگر رو به باد بده. راز داری خیلی خوبه. شنیدم یکی یه جایی می گفت اسرار فقط اسرار دیگران نیست. می گفت اگه بتونیم صدای اعضای بدنمون رو بشنویم، اعضای بدن صبح تا شب ناله می کنند و به زبون التماس می کنند که تو رو خدا ساکت باش. خدایا از غفلت خودم به تو پناه می برم که کمکم کنی بتونم اعضا و جوارح ام رو از غفلت نجات بدم. متشکرم


پنج شنبه 86 دی 13 , ساعت 12:0 صبح

احتجاج-ترجمه جعفرى    ج‏1    337   .....  ص : 337

احتجاج أمیر المؤمنین علیه السّلام بر ناکثین ضمن ایراد خطبه‏اى در همان زمان که بیعت خود با او شکستند

فرمود: به درستى که خداوند ذو الجلال و الاکرام وقتى خلق را آفرید و گروهى از آنان را انتخاب نموده و پاکان خلق را برگزید و از میان ایشان رسولانى را ارسال فرمود و بر او کتاب خود را فرو فرستاد و قوانین دینى و فرائض را برایش معیّن نمود جمله کلام الهى در این آیه جمع شد که: أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْکُمْ »1« و این آیه فقط مخصوص ما اهل بیت است نه غیر ما ولى شما به اعقاب خود باز گشته و مرتدّ شده و پیمان شکستید و عهد خود را زیر پا نهادید و این کار هیچ زیانى به خداوند نرساند با اینکه خداوند فرموده بود که آن را به خدا و رسول و صاحبان امر باز گردانده و واگذار نمایید همانها که حقیقت را مى‏فهمند پس ابتدا اعتراف نمودید و پس از آن انکار کردید با اینکه خداوند برایتان فرموده: أَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّاىَ فَارْهَبُونِ »2«.

ادامه مطلب...

شنبه 86 دی 1 , ساعت 12:9 صبح

وفتی فهمیدم که هر چه نزد دیگران هست، بیشترش نزد منه اونوقت بود که قدر خودم رو دونستم. البته د رمیزان علم صفر بودم و در میزان دانستن و فهمیدن و آی.کیو معمولی، اما چیز دیگری بود آنچه در خود یافتم. نه قدری بندگی و عبادت در خودم یافتم و نه قدری تسلیم و اسلام. حافط و ارسطو و این سینا و انیشتن و علامه طباطبائی و استاد دانشگاه و فوتبالیست و بسکتبالیست و شاعر و عارف و ادیب و هنرمند و بازیگر را در خودم یافتم. اسلام و تسلیم شدن در برابر حق و خیلی چیز های دیگر. اما نه عبادت و تقوی و پشتکار آنها را داشتم و نه علم آنها را.

گناهان و غفلت را در محاسبه ای ساده چنان در خودم یافتم که سخت جون ترین دشمنم در برابرم یافتم. مقدار خواب و غفلت و تنبلی بود که همه ی زندگی مرا تشکیل میداد. بچز خواسته های نفسانی که به تدریج در پی کسب آن بودم و داشتم خودم را مجاب به پذیرش و عملی کردن آن می کردم، سهم زیادی در تعیین اهداف مرا داشت.

گشتم و گشتم و تا کسی را یابم که مثل با شبیه یا هم دل و همدرد من باشد. با هر کس که حرف میزدم انگار که جزئی از من بود و نمی توانست جیزی به من اضافه کند مگر تجربه ای خاص یا اصطلاحی خاص. تشنگی فهمیدن در من موج میزد و هیچ چیز نبود که مرا آرام کند. گناه، بی خیالی و بی تفاوتی نسبت به همه چیز. دیگر داشتم به انتهای دنبا و آخرین گام های متوقع از شیطان درونم را بر می داشتم.
ادامه مطلب...

دوشنبه 86 آذر 12 , ساعت 8:37 صبح

عجبیه که هر بار باز هم به خودم همین رو میگم. اما عبرت نمیشه. وقتی به این مساله که چرا نمیشه و انقدر مشکله فکر می کنم مبینیم حق هم هست که انسان برای جا انداختن یه مساله ای در ملکه ی ذهن و اخلاقش باید هم سختی بکشه. کدوم طریق رو دیدی که طی کردنش آسون باشه؟ کدوم مقصد بوده که بشر بدون زحمت طی کرده باشه؟ تعریف کردن اینکه تو چطور هستی و چی رو نیکو می دونی و داری انجامش میدی وقتی سودمنده که ملکه شده باشه و سال ها از جا افتادن و متخلق شدن به اون خلق و خو گذشته باشه و دو تا نکته داره

1- قبل از اینکه ملکه بشه گفتنش تو رو هم از ادامه ی راه باز می داره

2- بعد از اینکه متخلق شدی هم دیگه عمل هستش که تاثیر اصلی رو داره و وقتی مافوق هست دیگه مادون تاثیر چندانی نداره

3- اون موقع یعنی بعد از کسب نیکی دیگه بیان نمی تونه اونچنان ضربه ای رو بزنه که الان داره میزنه

خدایا ازت می خوام کمک ام کنی تا نیت ام بخاطر تو باشه و وقتی بار ها و بار ها دیدم که بزرگ تر از من نتونستند تاثیر مثبت روی انسان ها بگذارند، نیت ام رو زمینی نکنم چون سرمایه گذاری خوبی نیست. اون سرمایه گذاری ای خوبه که فقط بخاطر تو باشه و وقتی سودمنده که انسان مسائلی رو قربانی کنه که ببینه هیچ چیز دستش نیست، و اون متاع رو هیچ بدونه و اونوقت قربانی راه تو بکنه و سرمایه گذاری بکنه رو شاگرد و براش هم حسنه ی نیت نیکو رو می نویسند هم باقیات و صالحات کرده و هم متاعش رو که هیچ می دونه قربانی تو کرده.

بپذیر برما.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ